پایان فیلمبرداری فصل ششم سریال «اسب‌های آرام» دست‌پُر «هولاین در ایران» از یک جشنواره اسپانیایی‌ رقص مستانه در هیاهوی آخرالزمان | معرفی فیلم «زندگی چاک» + ویدئو شیراز میزبان جشنواره جهانی فیلم فجر می‌شود؟ ترجمه چالش‌های یک مترجم | گفت‌و‌گو با مریم خراسانی، مترجم مشهدی، به بهانه روز جهانی ترجمه رهبر ارکستر سمفونیک تهران در بیمارستان بستری شد + علت معرفی اعضای شورای سیاست‌گذاری هجدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» شهرام مکری، نماینده تاجیکستان در اسکار علیرضا قربانی «ایرانم» را به کانادا می‌برد جدایی غیرمنتظره «نیکول کیدمن» از همسرش داوری عکس‌ها و فیلم‌های جشنواره «پنج» به پایان رسید «الناز ملک» بازیگر زخم کاری، کارگردان تئاتر شد «لولا یانگ» خواننده پاپ هنگام اجرا در یک فستیوال بیهوش شد! درخشش «کیانو ریوز» روی صحنه تئاتر نعیمه نظام دوست در پشت صحنه شفرونی | گربه کی بودی تو؟ صوت | آهنگ جدید روزبه بمانی با نام «شهر خالی» منتشر شد + لینک دانلود و متن مهران مدیری، در دبی روی صحنه می‌رود + عکس
سرخط خبرها

ادعای عجیب گوهر خیراندیش | می‌خواستند با آمپول هوا مرا بکشند! + فیلم

  • کد خبر: ۹۲۳۴۳
  • ۲۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۷
ادعای عجیب گوهر خیراندیش | می‌خواستند با آمپول هوا مرا بکشند! + فیلم
گوهرخیراندیش در مصاحبه‌ای ویدیویی مدعی شد: در پشت صحنه یک فیلم اگر دخترم نمی‌رسید، می‌خواستند در بیمارستان با آمپول هوا من را بکشند.

به گزارش شهرآرانیوز، گوهر خیراندیش در گفتگویی تازه از رویدادهای باورنکردنی در پشت‌صحنه سریال «حماسه آرد» صحبت کرد. او می‌گوید بر اثر آپاندیسیت و بی اعتنایی عوامل تولید تا یک قدمی مرگ هم پیش رفته است. 

او در این باره گفت: «با عفونت و تب ۴۰ درجه با مشت به دیوار خانه می‌کوبیدم که همسایه بیاید و به بچه‌هایم خبر دهد که مرا از آنجا ببرند. عوامل سریال فکر می‌کردند که برای فرار از شرایط سخت کار در روستا وانمود می‌کنم که مریضم در حالی که من از کار در آنجا لذت می‌بردم.»

بازیگر «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را به بیمارستان می‌برند و آنجا از تیم درمان رفتارهای عجیبی سر می‌زند. خیراندیش مدعی شد که در بیمارستان آنقدر حالش بد شده بود که شخصی تصمیم می‌گیرد او را با آمپول هوا بکشد!

سرانجام گوهر خیراندیش را به بیمارستان دیگری می‌برند و آنجاست که او مراحل بهبود طی می‌کند. او در این گفتگو از مرحوم جمشید اسماعیل خانی هم صحبت کرد: «در بیمارستان خانمی به دیدن من آمد که پارچه‌ای سبز همراهش بود. او گفت که خواب جمشید اسماعیل‌خانی را دیده و او در خواب گفته که این پارچه را به شکم من ببندد. بعد از ۱۰ روز تب من پایین آمد. یک خانم پرستار هم در بیمارستان خواب جمشید را دیده بود و جالب اینکه همان ایام کمند امیرسلیمانی به من زنگ زد و گفت که مادرش هم خواب جمشید اسماعیل‌خانی را دیده است.»

 

منبع: خبرآنلاین

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->