کافه شهر | مونولوگی از عشق و قند و خاطره ۱۵  فرهنگ سرای مشهد میزبان اکران فیلم و پویانمایی شده‌اند انتشار فهرست ۱۰۰ فیلم برتر دهه ۱۹۷۰ میلادی سینما با یک فیلم ایرانی ماجرای لغو اجرا‌های نمایش خانه به دوش در مشهد نتفلیکس فیلم هیجان‌انگیز «فرانکنشتاین» را اکران می‌کند طراح لوگوی «۰۰۷» جیمز باند درگذشت رمان «دیوید کاپرفیلد» ترجمه مسعود رجب‌نیا به چاپ سیزدهم رسید آغاز فیلمبرداری فیلم جدید جوئل کوئن در اسکاتلند پخش دوبله فارسی «جاده یخی انتقام» در شبکه نمایش خانگی قاتل «متیو پری» در دادگاه مجرم شناخته شد دوبله فیلم ترسناک «آلوده» برای پخش از تلویزیون مستند «آقای نخست‌وزیر» روی آنتن + زمان پخش وحید تاج و حسام‌الدین سراج در قونیه | حضور گسترده خوانندگان ایرانی در فستیوال بین‌المللی «دولت عشق» در قونیه پژمان بازغی و منوچهر هادی در تیم فوتسال ستارگان هنر ایران + عکس انتشار ۲ آلبوم موسیقی «بانگ عشق» و «کیکاوس» آوازخوانی حسام‌الدین سراج در مراسم تشییع استاد فرشچیان + فیلم فیلم «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» شهرام مکری در جشنواره بوسان
سرخط خبرها

ادعای عجیب گوهر خیراندیش | می‌خواستند با آمپول هوا مرا بکشند! + فیلم

  • کد خبر: ۹۲۳۴۳
  • ۲۵ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۷
ادعای عجیب گوهر خیراندیش | می‌خواستند با آمپول هوا مرا بکشند! + فیلم
گوهرخیراندیش در مصاحبه‌ای ویدیویی مدعی شد: در پشت صحنه یک فیلم اگر دخترم نمی‌رسید، می‌خواستند در بیمارستان با آمپول هوا من را بکشند.

به گزارش شهرآرانیوز، گوهر خیراندیش در گفتگویی تازه از رویدادهای باورنکردنی در پشت‌صحنه سریال «حماسه آرد» صحبت کرد. او می‌گوید بر اثر آپاندیسیت و بی اعتنایی عوامل تولید تا یک قدمی مرگ هم پیش رفته است. 

او در این باره گفت: «با عفونت و تب ۴۰ درجه با مشت به دیوار خانه می‌کوبیدم که همسایه بیاید و به بچه‌هایم خبر دهد که مرا از آنجا ببرند. عوامل سریال فکر می‌کردند که برای فرار از شرایط سخت کار در روستا وانمود می‌کنم که مریضم در حالی که من از کار در آنجا لذت می‌بردم.»

بازیگر «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را به بیمارستان می‌برند و آنجا از تیم درمان رفتارهای عجیبی سر می‌زند. خیراندیش مدعی شد که در بیمارستان آنقدر حالش بد شده بود که شخصی تصمیم می‌گیرد او را با آمپول هوا بکشد!

سرانجام گوهر خیراندیش را به بیمارستان دیگری می‌برند و آنجاست که او مراحل بهبود طی می‌کند. او در این گفتگو از مرحوم جمشید اسماعیل خانی هم صحبت کرد: «در بیمارستان خانمی به دیدن من آمد که پارچه‌ای سبز همراهش بود. او گفت که خواب جمشید اسماعیل‌خانی را دیده و او در خواب گفته که این پارچه را به شکم من ببندد. بعد از ۱۰ روز تب من پایین آمد. یک خانم پرستار هم در بیمارستان خواب جمشید را دیده بود و جالب اینکه همان ایام کمند امیرسلیمانی به من زنگ زد و گفت که مادرش هم خواب جمشید اسماعیل‌خانی را دیده است.»

 

منبع: خبرآنلاین

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->